پس از تظاهرات سراسری آبانماه در ایران که منجر به قتل ١٥٠٠ نفر و بازداشت بیش از هفت هزار نفر توسط سپاه پاسداران رژیم ایران شد، مسئولین رژیم ایران با هدف فریب مردم و با نشر دروغ و پنهانکاری در رسانههای حکومتی موجب خشم عمومی شدند.
پس از سقوط هواپیمای اوکراینی در چند روز گدشته و پس از پیگیری های بین المللی بویژه دولت کانادا سرانجام حکومت ایران پس از سه روز انکار و دروغ، نهایتا اعتراف نمود که هواپیمای اوکراینی مورد هدف موشک سپاه پاسداران رژیم ایران قرار گرفته و باعث مرگ ١٧٦ نفر شدە است. بسیاری از مسافرین این هوپیما از نخبه گان و دانشجویان ایرانی و دو ملیتی بودند. مردم ایران خشمگین از این همه دروغ و فریبکاری دولت و حکومت ایران به نشانه اعتراض به خیابانها ریختند و اینبار نیز همچون چهل سال گذشته مامورین رژیم و حکومت دست به کشتن و بازداشت تظاهرات مسالمت آمیز مردم و دانشجویان زدند.
بنابه گزارش هانایار روز ۹۸/۱۰/۲۲ دانشجویان دانشگاه رازیِ کرمانشاه _مانند اکثر دانشگاههای کشور_ اقدام به برگزاری مراسم یادبودِ جانباختگان آن حادثهی ناگوار کردند. این مراسم نیز با برخورد خشن نیروهای امنیتی مواجه شد و در جریان آن آقای سیاوش حیاتی سخنگوی مجمع می فعالان مدنی یارسان دستگیر و بازداشت شد. نامبرده دانشجوی ۶۱ ساله و ممتازِ دانشگاه رازی در رشتهی علوم ی است که پیشتر به دلیل اعتقاد به آیین یاری و عدم انتخاب گزینهی اسلام در فرم پذیرش از ارائهی پایان نامهی کارشناسیِ ارشد و استفاده از تسهیلاتِ استعدادهای درخشان در مقطع دکترا محروم گشته بود. خانوادهی آقای حیاتی در ملاقاتی که شب گذشته در بازداشتگاه پلیس امنیت کرمانشاه با وی داشتهاند، اظهار نمودهاند که دستگیری او همراه با توهین و ضرب و جرح بوده و آثار کبودی و جراحت در بدنش مشهود بوده است. گفتنیست که وی در بدو بازداشت، اقدام به اعتصاب غذا نیز کرده است.
به گزارش پلاتفرم یارسان، سید اشکان والی زاده دانشجوی معماری دانشگاه رازی کرماشان نیز که ایشان هم از پیروان دین یاری هستند در جریان تجمع دیروز دانشجویان این دانشگاه در محکومیت حمله به هواپیمای غیرنظامی اوکراینی بازداشت شده و همچنان از وضعیت وی خبری در دست نیست.
وی بر اثر شلیک نیروهای امنیتی به جمجمه اش کشته شده است.
جنازه وی پس از هشت روز از کشته شدن به خانواده او تحویل دادە شدە و به دنبال تهدید و فشارهای نیروهای امنیتی او را در کرمانشاه دفن کرده اند.
هر روز که اخبار مربوط به ایران را مطالعه میکنی با خبر دستگیری فعالین دینی، مدنی، حقوق بشری و حتی فعالین محیط زیست مواجه خواهیم شد. رژیم ایران همواره در برخورد با فعالین حقوق بشری و فعالین مدنی نقشی مخرب و برخوردی امنیتی و قهری داشته است. این در حالی است که در کشورهای دمکراتیک به فعالین حقوق بشری اهمیتی ویژه میدهند و آنان از جانب حکومت و سازمانهای دولتی مورد حمایت قرار میگیرند. نمونه اخیر آن اهدای جایزه صلح نوبل امسال به دو فعال حقوق بشر بود.
چرا در دین یارسان 12خاندان وجود دارد و هر یارسانی باید به یکی از این خاندان ها ملحق شود؟
در عصر پردیور سلطان سهاک خاندانهایی را به منظور ادامه راه یاری و جلوگیری از تکروی و تک خاندانی تشکیل داد تا مسیر یاری به شیوه همسانی و به گفتمان امروزی به شیوه دمکراسی و شورایی پیش برود.
هر فرد یارسانی مختار است یکی از خاندانهای دوازده گانه را انتخاب کرده وسرسپرده آن خاندان شود.
به راستی علت مجوز ندادن رژیم ایران جهت چاپ و نشر دفاتر مقدس یارسان چیست؟
از دلایل اصلی چاپ نشدن دفترهای مقدس یارسان وجود کلامهایی است که به اسلام و عقاید تندرویی مسلمانان پرداخته است.
برای نمونه کلام زیر که مربوط به کلام دوره گروه گروه از دفتر دیوان گوره یا سرانجام است را به خدمت شما خوانندگان عزیز وبلاگم تقدیم می کنم.
احمد(بابایادگار) میفرماید:
هنت گروی چنه مان دورن . سجده و شامشان تسبیح و مورن
چنی یارسان دایم لازورن
در کلام فوق بابایادگار میفرماید: گروهی هستند که دین و باور آنان با ما یارسانی ها فرق دارد، سجده و شام آنها با تسبیح و مهر نماز همراه است.اینها مدام در حق یارسانی ها ظلم و جفا می کنند و این مسلمانها با بکارگیری زور و جنگ و خشونت در پی نابودی یارسان هستند.
دلایل فراوانی از جمله تشویق به خوردن گوشت گراز، وارد نشدن به حریم خصوصی افراد، آزادی بیان، برابری زن و مرد، باور به دونادون و رد کردن بهشت و جهنم و دلایل بسیار دیگری برای بیان علت مجوز نگرفتن چاپ کتابهای مقدس یارسان از جانب رژیم اسلامی ایران وجود دارد ولی همین یک دلیل کاملا گویای مطلب می باشد.
برخی رسانەهای وابسته به رژیم ایران منجمله خبر فوری، با انتشار این مسئله که میترا استاد یکی از پیروان دین یاری در کرمانشاه بوده است و مراجع شیعه، دین یاری را از شاخههای دین اسلام نمیدانند، بنابراین در صورت اثبات این موضوع و با فرض برابری قاتل و مقتول در دین، محمد علی نجفی محکوم به قصاص نمیشود.
چه باید گفت؟
در قانون مجازات اسلامی هر کسی که مرتکب قتل بشود محکوم به قصاص یعنی اعدام از طریق چوبه دار خواهد شد مگر اینکه خانواده مقتول از قصاص صرفنظر کنند.
نکته غیرانسانی و ضدآزادی و برابری اینست که در همان قانون اسلامی اگر یک مسلمان فرد غیر مسلمانی را بکشد قصاص شامل وی نمی شود ولی اگر یک غیر مسلمان یک فرد مسلمان را بکشد حتما قصاص خواهد شد.
پس حقوق بشر و برابری انسانها بدون در نظر گرفتن دین، زبان و ملیت او چه می شود؟ مگر خون مسلمانها چه فرقی با غیرمسلمانان دارد؟
از آنجا که هر کدام از مباحث یارسانی نیاز کافی برای بیان دقیق و شایسته آن دارد سخن گفتن از تاریخ و فلسفه یارسان، گنجینەهای ادبی آن، هنر ناب و موسیقی فاخرش، باور ها و رسومات منحصر به فردش در یک مقاله کوتاه کار دشواری است و بدون تردید حق مطلب ادا نمیگردد.
در این گفتار بنا دارم مطالب مختصری در رابطه با دین یاری و پیروان آن یعنی مردم یارسان را به خدمت شما خوبان عرض نمایم. امید دارم کم و کاستی ها را بر بنده ببخشید.
زاگرس معوای خدایان و ادیان کوردی(مادی/گورانی) و کوردستان سرزمین ادب و هنر بخاطر جنگهای مسلمانان شیعه و سنی با یکدیگر و در زد و بندهای کشورهای استعماری، اکنون در بین چهار کشور ایران(ڕۆژهەڵات، خوەرهەڵات)، ترکیه(باکوور)، عراق(باشوور) و سوریه(ڕۆژئاوا) تقسیم شدە است . یارسانی ها امروزه در بخش رۆژهەڵات و باشوور کوردستان زندگی میکنند که به اهل حق نیز معروفند و بر اساس متون مقدس یارسانی، لرستان، هورامان و اکنون دالاهو، سه مرکز اصلی یارسانی ها بودەاند که گستره آن در گذشته دورتر، در زیر چتر بزرگتری بنام گوران بزرگ از شرق تا همدان و از غرب تا کرکوک و غرب موصل، و از شمال تا مریوان و از جنوب تا نزدیک شهرکرد بوده است. در همه این بخش ها هنوز هم نشانەهایی از وجود یارسانی ها موجود است.
برای نمونه در هورامان مقبره پیرشهریار هورامی داریم در حالیکه میدانیم پیر مقامی است در میان بزرگان یارسان. نسل قدیمی بختیاریهای شیعه چهارمحال و کردهای شیعه ایلام هنوز هم بجای خداحافظ میگویند "کر داوو له دورت". میدانیم که داود یکی از پیرهای یارسانی و یکی از چهار فرشته یا ملکه مقرب خاوندکار است.
یا مراسم گردو شکستن در میان کردهای مریوان و سقز و بوکان داشتیم که مراسمی است شبیه جوز سر شکاندن یا مراسم سرسپاری یارسانی ها. هنوز هم روستای شرق موصل یارسانی یا کاکەای باقی ماندەاند. اکثر کردها و لرهایی که امروزه شیعه یا سنی شدەاند بخاطر معافیت از پرداخت ذمه یا به به نوعی باج به مسلمانهای صفوی و عثمانی برای حفظ جان در ظاهر مسلمان شدەاند اما کم کم نسل های بعدی آنها به کلی از یارسان جدا و مسلمان شدەاند. در گستره تحت قدرت شیعه صفوی یارسانی با برجسته کردن مقام علی سعی کردەاند تا حد امکان خود را از خشم و حمله شیعه ها در امان نگه بدارند و در گستره تحت قدرت سنی، یارسانی ها یا کاملا عقاید خود را مخفی و یا خود را شاخەای از اسلام معرفی میکردند تا از خشم و کشتار مسلمانان در امان بمانند و بقا خویش ادامه بدهند تا بلکه گذر زمان سرنوشت بهتری برایشان رقم بزند که هرگز چنین نشد و اوضاع بدتر از گذشته شد.
تا صد الی دویست سال پیش همه مردمان ساکن کرمانشاه و ایلام جملگی یارسانی باقی ماندە بودند و مذهب شیعه در این دو شهر تقریبا جدید است. اگر دقت کردە باشید ما در این دو استان برخلاف سایر استانهای شیعه نشین ایران، هنوز هم آیت الله با پسوند آیت الله کرماشانی یا آیت الله ایلامی نداریم و این نشاندهنده اینست که شیعه ریشه تاریخی در کرمانشاه و ایلام ندارد.
نقاط مشترک بسیاری در بین ادیان ایزدی، یارسان و علوی هست که خود یک پژوهش مستقل و کامل نیاز دارد که به این مشترکات و به احتمال فراوان دارای یک ریشه مشترک پرداخته شود. بویژه نقش ساز تنبور در مراسم ذکر هر سه آیین ایزدی یارسان و علوی کاملا مشهود است. البته از این میان علوی های ساکن باکور کردستان از زمان ت خفقان آتاتورک تا به امروز و علوی های سوریه از زمان نظام اسد و خط گرفتن این نظامها از رژیم ایران متاسفانه هر روز بیشتر به سمت شیعه شدن میروند. یارسانی های ایران هم در خطر بسیار جدی هستند که برای طولانی نشدن گفتار از آن می گذرم وگرنه میتوانم دەها نمونه از ت عملی جهت کوچاندن برنامه ریزی شده یارسانیان از سرزمین مادری خویش، آسمیله سازی و شیعه سازی عمدی یارسانی ها از جانب حکومت ایران و یا پخش بدون محدودیت مواد مخدر و . برای نابود کردن جوانان یارسانی را در اینجا ذکر و بیان نمایم.
امروزه اکثریت کوردهای یارسانی در استان کرماشان و بویژه در مناطق دالاهو گوران و صحنه زندگی می کنند.
یارسانی های زیادی هم در تبریز، قزوین، همدان، تهران، شیراز، لرستان و کلاردشت ایران نیز ساکن هستند که البته بسیاری از آنها بخاطر مخالفت با حکومت های مرکزی در قدیم به آنجا تبعید شدە اند.
یارسانی ها در جنوب کردستان به نام کاکەیی شناختە میشوند و بیشتر آنها در استان کرکوک زندگی می کنند. جمعیت یارسانی ها به طور دقیق مشخص نیست ولی طبق آمار غیررسمی حدود دو میلیون یارسانی در ایران و کوردستان ساکن هستند که در سی سال اخیر یارسانی های زیادی به خاطر فعالیت های دینی ومدنی، تبعیضهای دینی و ایدئولوژی، نبود امنیت جانی و یا شغلی مجبور به فرار از ایران و یا کوچ به سایر شهرهای ایران شدەاند.
واژه یارسان از دو دو بخش تشکیل شدە است. "یار" و "سان". یار یعنی خدا و سان به معنای پیروان است و در مجموع یارسان یعنی پیروان و باورمندان به خداوند.
دین یاری دینی کاملا مستقل با داشتن باورها و رسومات خاص به خود است.
به عقیده ی یارسان ریشه ی دین یاری به قبل از خلقت جهان بر می گردد.
اساس این دین همان شرط و پیمان ازلی است که خداوند، پیش از خلقت جهان در درون درّ آن را با شش ملکه که با خود او مجموعآ هفت تن میشوند منعقد فرمود. در یارسان شروط ایجابیِ این پیمان را که از طرف حق بر آن شش ملکه تفهیم شد، شرط » و پذیرش آن شروط از جانب آنان را اقرار» می نامند.
آن عهد و پیمانی که بین حضرت حق و فرشتگانش در دوره درّ(پیش از انفجار بیگ بنگ) منعقد گردید را بیاوبس ازلی می نامند که همان هدایت بشر بسوی ارکان یاری و عوض کردن جامه(دون، دونادون، کارما) و اجرای 72 دین در جهان خاکی است و آشکار سازی بیاوبس دین یاری در دوره حقیقت (پردیور) در قالب انسانهای پاک با اجرای سرسپردگی یا جوز سر شکاندن در منطقه پردیور در هورامان کردستان را بیاوبس پردیوری گویند.
پس از آفرینش بشر هر یک از انبیا (در قالب هفتن یا هفتوانه) مراتبی از دین یاری را با نام هایی مختلف برای هدایت انسان ها به ارمغان آوردند. تا این که بالاخره در حدود ششصد سال پیش، فردی بنام سلطان صحاک ظهور نموده و مرتبەی نهاییِ دین یاری را آشکار فرمود.
در واقع دین یاری به سه دوره کلی:
الف: سرّ
ب: پردیور
پ: مابعد پردیور
تقسیم می شود که موارد الف و ب خود نیز شامل دورههایی میشود.
دین یاری ، دینی است کوردی با جهان بینی و فلسفه خاص خود، که در قرون اخیر پیروانی از دیگر قومیت ها همچون آذری ها و فارسها در گذر زمان به این دین گرویدەاند .
متون مقدسش کلام» و در مجموعه هایی بنام " دفتر" و به زبان کردی گورانی/هورامی کتابت شدە است و در مراسم یارسان، این متون مقدس همراه با نوای ساز تنبور در جمخانه (محل عبادت یارسانیان) و مکان های زیارتی یارسان خوانده می شود.
یارسانیان به الوهیت(خدا انسانی، ظهور خاوندکار در قالب بشر)، گردش روح(دونادون) یعنی زاده شدن انسان در کالبدی تازه پس از مرگ تا نهایتا هزارو یک دون(جامه و دوره) اعتقاد دارند. هر سال از دوازدهم تا چهاردم چله زمستان کردی به مدت سه روز روزه می گیرند که روزه مرنوی نام دارد و روز چهارم جشن خاونکار یارسان می باشد.(یارسانیان تقویم و گاهشمار کردی مختص به خود را دارند). نوروز جشن ملی و باستانی برای یارسانی ها به حساب می آید.
همانطور که پیشتر گفتم از نکات جالب توجه این دین قائل شدن ذات خداوندگاری و هفتنی برای برخی پیامبران، دانشمندان و شاعران و غیره است و این عقیده، مسئله ای است که از جانب تندروها و حاکمان ایران به عنوان جرم و کفر تلقی می شود.
متون مقدس یارسان گفته ی بزرگانِ دیده دار(ذات دار) این دین است.
خوردن گوشت گراز در میان بخش بزرگی از یارسانیها بویژه در گوران امروزی امری عادی و حتی نیکو است، اما یارسانی هایی که به مسلمانان بویژه به شیعه ها نزدیکتر بودەاند امروزه خودرن گراز را حرام میدانند.
یارسانی ها نیایش های دینی را با نوای موسیقی(تنبور و کلام)همراه می سازند و حتی مراسم خاکسپاری را طی مراسمی خاص با نوای مقامات کهن تنبور و خواندن آوازگونه کلام مقدس یارسانی برگرفته از دفتر مقدس(کتاب یارسانی ها) را برگزار می نمایند.
تمام زیارتگاههای یارسانی در خاک کردستان و بویژه در هورامان و دالاهو واقع است. حتی چشمەهای مقدس نیز.
در آیین یاری زن و مرد از مقام و شأنی برابر برخوردارند و بایستی حقوقی نیز برابر داشته باشند. آیین یاری راجع به نحوه ی پوشش زن و مرد دستور خاصی نداده و تنها تأکید بر پاک دامنی و رعایت شرم و حیا کرده است.
یک فرد طی مراسمی خاص بنام سرسپاری( جوز سر شکانن) در یکی از خاندانهای دوازدهگانه یارسانی توسط پیر یا سید یارسانی، رسما یارسانی می شود.
در آیین یاری هر کسی آزادی عقیده دارد و می تواند هر زمانی که صلاح بداند، از دین و عقیده ی خود دست بکشد و هیچ کسی این حق را ندارد کە او را مورد سرزنش یا تحت تعقیب قرار بدهد.
آیین یاری در مورد مسائل فردی و اجتماعی معمولاً وارد جزئیات نشده و اغلب با ترسیم خطوط کلی، اختیار امور انسان ها را به خودشان و ترجیحاً به خرد جمعیِ آن ها واگذار کرده است.
از نظر آرایش ظاهری مردان یارسان معمولاً ریش ها را تراشیده و از جمله سنتهای مهم این دین این است که مردان نباید سبیلهای خود را کوتاه کنند. همین سنت، باعث شناسایی یارسان و دستاویزی برای آزار و اذیت آنان در ایران می شود.
اصول دوازدهم و سیزدهم همچنین اصل چهاردم قانون اساسی ایران، پیروان دین یاری(یارسان) را جزو اقلیتهای رسمی برنشمرده و برای آنان حقی قائل نشده است و تنها چهار دین که در قران اسم آن ذکر شدە برای نمونه مسیحی و یهودی به رسمیت شناخته شدە است. همین مسئله به رسمیت شناخته نشدن دین یاری و یارسانیها باعث شده تا مامورین و مسئولان نظام در آزار و اذیت یارسانیان از آزادی عمل بیشتری برخوردار باشند و هر آنگونه که باب میل شان است یارسانیان را آزار بدهند.
در واقع به رسمیت شناخته نشدن دین یاری موجب شده که یارسانیان نه تنها از حقوق قانونی به عنوان اقلیت دینی( همچون داشتن حق خواندن کتاب های دینی خود، بجای خواندن اجباری کتاب های دینی مذهب شیعه در مدارس و دانشگاه، و یا حق داشتن نماینده در مجلس و )محروم باشند، بلکه حقوق شهروندی عادی(همچون آموزش به زبان مادری، کسب جواز، استخدام دولتی و حتی حق تحصیل در صورت پافشاری بر یارسان بودن) نیز از آنان سلب گردیده است.
نمونه های توهین، اخراج یارسانیان از کار، آزار و اذیت دانش آموزان و سربازان یارسانی در مدارس و پادگانهای سربازی بسیار فراوان است. جوانان یارسانی بدون هیچ گونه منعی به خدمت اجباری سربازی برده می شوند اما در هنگام استخدام ، تحصیل و کار با مشکلات بسیار زیاد عقیدتی مواجه می شوند.
یارسانیان در جامعه، مدرسه، دانشگاه، پادگانهای سربازی و مراکز دولتی و استخدامی حتی در هنگان معامله و عقد ازدواج همیشه و همواره بناچار مجبور به گفتن هویت دروغین اسلام شیعی برای خود می شوند چراکه در صورت عنوان نمودن باور دینی خود، از تمام حقوق و مزایای شهروندی محروم خواهند شد.
درپی بارندگیهای شدید روزهای نخستین سال ٩٨ شمسی در شهرستان زله زده سرپل ذهاب یک نوجوان ١٦ ساله یارسانی بنام بهنام ویسی در مسیر بازگشت به خانه دچار حادثه سیل شد و بر اثر بالا آمدن آب در کانالی در نزدیکی روستای خویش و گرفتار شدن در آب جان خود را از دست داد و اینگونه نوروز و جشن سال نو به کام یک خانواده یارسانی محروم از تمام حقوق شهروندی که هنوز از زله رنج میبرد تلخ و دردآور شد.
مرگ بهنام ویسی زمانی در توجه فعالین حقوق بشری قرار گرفت که جعبه کمک های او به سیل زدەگان گمیشان استان گلستان پیدا شد. کمک هایی که از کرمانشاه و روستای کانی عزیز دشت ذهاب برای کمک به مردم سیل زدە راهی شمال ایران شدە بود. او کمک های مردم ایران به خود و همشهریان زله زده سرپل ذهابی اش را فراموش نکرده بود.
ساکنان سرپل ذهاب زله زده که به دلیل خشم ایدئولوژیک مسئولین رژیم ایران از یارسانیان و با پیادەریزی برنامه های شوم رژیم جمهوری اسلامی که هدف نهایی آن "کوچاندن مردم منطقه به نقاط شیعه نشین با هدف آسمیله سازی و تغییر دموگرافی مناطق یارسان نشین" است، خود هنوز در کانکس و شرایط وخیم به سر میبرند انسانیت را فراموش نکردەاند. در حالیکه آنان کماکان با سختی ها و رنجهای زله خلاص دست و پنجه نرم می کنند و اکنون در حال جنگ با سیلاند اما کمکهای آن روزها را از یاد نبردهاند و به فکر هموطنانشان در کیلومترها دورتر هستند.
سرپل ذهابی های یارسانی و سایر یارسانیان ایران پس از درخواست رهبر معنوی یارسان جناب آقا سید نصرالدین حیدری برای کمک به سیل زدەگان کشور کمپین های بزرگی تشکیل داده و در حال ارسال کمک های نقدی و غیرنقدی به آنان هستند.
شایان ذکر است که سازمان دمکراتیک یارسان که سازمانی ی مدنی است و برای احقاق حقوق شهروندی یارسانیان مبارزه و تلاش جهانی می کند نیز طی اقدامی به موقع و تاثیرگذار با صدور اطلاعیه و پیامی فراگیر از همه یارسانیان درخواست نمود که به یاری هموطنان سیل زده بشتابند.
قابل تقدیر و ارزش است که در حادثه زله اخیر هم پایگاه دینی مردمی یارسان یعنی " تکیه حیدری " و هم سازمان ی یارسان یعنی "سازمان دمکراتیک یارسان" در اینباره هر دو به موقع و به نوعی هماهنگ و تاثیرگذار عمل نمودند.
بارش باران شدید در چند روز گذشته بخاطر بی کفایتی مسئولین و البته نقش مخرب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نابود کردن مسیل ها، جنگل ها و سایر منابع طبیعی باعث جاری شدن سیلاب شدید و آب گرفتگی در شهر و منزل مردمان سرپل ذهاب و برخی از شهرهای ایران شده و متاسفانه زندگی، خانه و منابع درآمد مردم یعنی مغازه ها، کشاورزی و دامداری را کاملا از بین برده است.
طغیان رودخانه الوند در سرپل ذهاب زندگی ساکنان این منطقه را که از زمان زله در چادر و کانکس هستند با دشواریهای فراوانی رو به رو کرده است.
وقوع زله و پس از آن سیل، اکثر کوچههای شهر سرپل ذهاب را تحت تاثیر قرار داده، آسفالت خیابانها و کوچهها اصلا وضعیت خوبی ندارد و به نظر نمیرسد شهرداری هم برنامه خاصی برای بازسازی شهر داشته باشد.
بر اساس تصاویر و فیلم های منتشر شده در فضای مجازی مردم حادثه دیده زله سال ۹۶ سرپل ذهاب چنان دچار سیل زدگی شده بودند که بسیاری از کانکس هایی که این زله زدگان در آنها زندگی می کنند در محاصره سیلاب قرار گرفته بود و در سایه رژیم نامسئول زندگی بر این مردمان محروم و فراموش شده دو چندان سخت شده است. آمار خودسوزی ها، خودکشی ها و مرگ های ناشی از نبود خدمات و درمان در مناطق زله زده قابل بحث و لازم به پیگیری است ولی با توجه به جو امنیتی و کنترل عوامل سپاه و اطلاعات کاری بسیار خطرناک و امنیتی می باشد.
شهری که ۱۷ماه پس از زله ۹۶ هنوز ساکنانی دارد، که نه در کانکس بلکه در چادرهایی زندگی میکنند که خودشان با چوب و پلاستیک و سنگ ساختهاند. اداره مسکن شهرستان بنابه دلایل ذکر شده یعنی با سخت کردن شرایط زندگی و با هدف کوچاندن اجباری آنان اجازه ساخت خانه جدید به شهروندان زله زده سرپل ذهاب را نمی دهد.
با این وجود چه میشود عاقبت مردمانی که گرفتار قهر حکومت و زمین شدند، آب هم آبادشان نکرد و هزاران وعده دروغین نمایندگان و مسئولین هم آنها را به خانه»هایشان بازنگردانده است.
درباره این سایت